ـ چرا هيچکس به ما ياد نداد که «شوهر محرم اسرار نيست»


اولين جمله پست وبلاگش را که نوشت، نفس راحتي کشيد و فکر کرد: «همين کافي است. در خانه اگر کس است يک حرف بس است. »ياد روزگار کودکي اش افتاد قصه هاي مادربزرگش هميشه پر بود از زن هايي که توي خانه هاي کوچک، نخ مي ريسيدند، جارو مي زدند، بچه بزرگ مي کردند  و تازه کتک خوردن را هم حق خودشان مي دانستند. زنهايي که همه درامدشان را ادامه مطلب.

داستان يک زندگي(1)

داستان يک زندگي(2)اين داستان: شوهر محرم اسرار نيست

مي ,اسرار ,محرم ,داستان ,خانه ,يک ,محرم اسرار ,زدند، بچه ,بچه بزرگ ,مي زدند، ,جارو مي

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آی پارسا - وام اجناس فوق العاده حرفهای خودمونی rubika آموزش زبانهاي خارجي aranelektrik مرجع مقالات رسمي طراحي سايت وبلاگ گروه آموزشی درس زبان انگلیسی ناحیه 2 کرمانشاه متوسطه اول simorgheparvazt تولیدکننده قابلمه هفت پارچه و چهارده پارچه زنبوری